Monday, January 22, 2007

داروک!کی می رسد باران؟

خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه
گر چه می گویند: می گریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری، داروک! کی می رسد باران؟
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می ترکد
ـــ چون دل یاران که در هجران یاران ـــ
قاصد روزان ابری، داروک! کی می رسد باران؟