Thursday, November 20, 2008

رنگین کمون





یه سگ قلدُر داره همسایهء ما
اسم سگش گرگیه، از اون بلا هاس
اون یکی همسایه مون یه گربه داره
اسم گربه ش نازیه از اون خوشگلاس
نازی یه بچه داره به اسم ملوس
از اون آتیشپاره ها از اون شیطوناس
گربه های کوچه مون از ترس گرگی
جاشون سَرِ درخت و رو پشت بوناس

ملوس از ترس گرگی رفته رو درخت
گرگی می خواد درختو از جا در آره
ملوس داره می لرزه مثل برگ بید
گرگی خونش به جوشه آتیش می باره
ملوس مثل ماهیه گرگی نهنگه
ملوس مثل شکاره گرگی تفنگه
نازی اگه برسه اونوقت می بینیم
گربه ای که مادره چه جور می جنگه

نازی از رو پشت بوم پرید رو دیوار
به تیزی از رو دیوار پرید تو باغچه
گرگی اگه زرنگی، وقت فراره
شمشیرتو غلاف کُن، بزن به کوچه
موهای نازی خانم مثل سوزن شد
پنجه های خوشگلش گرز صد من شد
رسید و یک پنجه زد تو پوز گرگی
دنیا به چشم گرگی قد ارزن شد


گرگی تو یه ثانیه رسید توپخونه
دور میدون چرخید و خورد به قورخونه
توپخونه با قورخونه ش به اون گنده گی
تو چشم گرگی شدن، گود زور خونه
منارۀ پامنار تو چشم گرگی
یه فرفره شده بود براش می رقصید
چنار پاچنارم با شاخ و برگش
یه فرفره شده بود دورش می چرخید
گرگی بیخودی نناز به زور و هوشت
اگه اسمت گرگیه یا که نهنگه
این حرفو زنگوله کن بزن به گوشت
گربه ای که مادره مثل پلنگه