من هرگز يك گاو برهما را به زنجير نكشيده ام
هرگز با كسي دوئل نكرده ام
هرگز سوار بر يك قاطر حلقه به گوش چموش
از بيابان گذر نكرده ام
هرگز براي دزديدن يك جواهر نفرين شده
از دماغ يك بت بزرگ بالا نرفته ام
من هرگز با كشتي خودم
از آبهاي جوشنده شور گذر نكرده ام
و هرگز جان شير بزرگي را نجات نداده ام
كه بعدها او جان مرا نجات دهد
هرگز با كمك يك پيچك بزرگ
در جنگل گشت زنان مثل ميمون
فرياد نزده ام: آ ا آ ووو .
هرگز شطرنج باز مشهوري نبودم
در هيچ رشته اي ركورد جهاني را نشكسته ام
هرگز عكسم را روي تمبر پنج ريالي نگذاشته اند
هرگز آقاي گل نشده ام
هرگز با ششلول برادرم نشانه گيري نكرده ام
هرگز سوار بر اسب، به تاخت به طرف خورشيد نرفته ام
گاهي من از فكر به كارهايي كه هرگز نكرده ام
خيلي ناراحت مي شوم.
شل سیور استاین