Friday, June 29, 2007

palabras para julia

از این شعر خیلی خوشم اومد اصل شعر و ترجمه اون رو که اولین ترجمه من و البته پر از اشکالاته در اینجا میگذارم
خواهش می کنم منو از راهنمایی خودتون در ترجمه شعر چه از نظر ادبیات فارسی و چه از نظر ساختار ترجمه اسپانیایی بی نصیب نگذارید
از همه دوستانم به خاطر اشکالات موجود در ترجمه عذر خواهی می کنم


PALABRAS PARA JULIA


Tú no puedes volver atrás
porque la vida ya te empuja
como un aullido interminable.

Hija mía es mejor vivir
con la alegría de los hombres
que llorar ante el muro ciego.

Te sentirás acorralada
te sentirás perdida o sola
tal vez querrás no haber nacido.

Yo sé muy bien que te dirán
que la vida no tiene objeto
que es un asunto desgraciado.

Entonces siempre acuérdate
de lo que un día yo escribí
pensando en ti como ahora pienso.

La vida es bella, ya verás
como a pesar de los pesares
tendrás amigos, tendrás amor.

Un hombre solo, una mujer
así tomados, de uno en uno
son como polvo, no son nada.

Pero yo cuando te hablo a ti
cuando te escribo estas palabras
pienso también en otra gente.

Tu destino está en los demás
tu futuro es tu propia vida
tu dignidad es la de todos.

Otros esperan que resistas
que les ayude tu alegría
tu canción entre sus canciones.

Entonces siempre acuérdate
de lo que un día yo escribí
pensando en ti
como ahora pienso.

Nunca te entregues ni te apartes
junto al camino, nunca digas
no puedo más y aquí me quedo.

La vida es bella, tú verás
como a pesar de los pesares
tendrás amor, tendrás amigos.

Por lo demás no hay elección
y este mundo tal como es
será todo tu patrimonio.

Perdóname no sé decirte
nada más pero tú comprende
que yo aún estoy en el camino.

Y siempre siempre acuérdate
de lo que un día yo escribí
pensando en ti como ahora pienso.


José Agustín Goytis


حرفهایی برای خولیا


تو دیگر نمیتوانی به گذشته باز گردی

چرا که زندگی همچون گودالی بی پایان تو را در خود فرو می کشد

دخترم با شادی مردم زندگی کن

که این زیبا تر است از گریستن پشت دیوارهای کور

تو می اندیشی که زندانی شده ای

یا آنکه فراموش شده و تنهایی

شاید بخواهی که ای کاش هرگز زاده نشده بودم

خوب میدانم که تو را خواهند گفت که زندگی بی معناست

که زندگی بی هدف است

اما همیشه به خاطر داشته باش

چیزی را که یک روز برایت نوشتم در حالی که به تو می اندیشم

خواهی دید که زندگی با وجود تمام غمها زیباست

دوستانی خواهی داشت

.عشق خواهی داشت

انسان تنهاست

تنها همانند غبار

ولی من چنانکه برای تو مینویسم

به همه انسانها می اندیشم

سرنوشت تو در گرو دیگران است

و مقام تو مقام همگان است

آنها آرزو دارند شادمانی ات یاریشان دهد

و آواز تو را همنوا با آواز خود بیایند

و همیشه به خاطر داشته باش

چیزی را که یک روز برایت نوشتم در حالی که به تو می اندیشم

هیچ گاه خود را رها نکن و هرگز خود را از دیگران جدا مپندار

هیچ گاه در میانه راه تسلیم نا امیدی نشو

زندگی زیباست

دوستانی خواهی داشت

عشق خواهی داشت

لیکن برای همه زندگی ات ترا اختیاری نیست

دنیای تو میراث توست پس از آن توست

مرا ببخش

از این بیش نمی توانم برایت بگویم و بدان که هنوز در راهم

و همیشه به خاطر داشته باش

چیزی را که یک روز برایت نوشتم در حالی که به تو می اندیشم

خوزه آگوستین



**با سپاس فراوان از دوستانم که منو راهنمایی کردن متن شعر رو اصلاح می کنم

Tuesday, June 12, 2007

فروهر

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است
فروهر در لغت به معناي پيش برنده يا راهبر مي باشد . اين نماد در زمان هخامنشيان براي درفش ملي ايران با الهام از شاهين در حال پرواز ساخته شد كه بسياري از مفاهيم بنيادي آيين بهي را در خود دارد
نگاره فروهر از سر تا سینه همانند پیری جهان دیده و دانا و کامل است
دستهای برافراشته به طرف بالا و علامت ستایش به در گاه اهورا مزدا می باشد

حلقه دست نشانه پیمان انسان با اهوراوزدا می باشد
بالهای گشاده و سه طبقه نشانه اندیشه و گفتار و کردار نیک می باشد که انسان به کمک آنها به درجه کمال و بالا می رسد
دایره میانه نگاره نشانه بی پایانی روزگار و برگشت اعمال انسان به خود اوست
دو رشته آويخته بيانگر نيكي (سپنتا مینو) و بدي (انگره مینو) است
دامن سه طبقه نشانه بد اندیشی (دژمت) بد گفتاری (دژوخت) و بد کرداری (دژورشت) می باشد که باید به زیر افکنده شود