Saturday, July 19, 2008

بخشی از ذکر بایزید بسطامی

نقل است که زاهدی بود از جمله بزرگان بسطام، صاحب تــَبـَع و صاحب قبول و از حلقه بایزید غایب نبودی. روزی گفت: «ای شیخ، سی سال است یا صائم‌الدٌهر و قائم‌اللــٌیلم و خود را از این علم که تو می‌گویی اثری نمی‌یابم و تصدیق می‌کنم و دوست می‌دارم».
شیخ گفت:«اگر سیصد سال به روزه باشی و نماز کنی، یک ذره بوی این حدیث نیابی». گفت: «چرا؟» گفت: «از بهر آن که تو محجوبی به نفس خویش» [نفس تو حجاب توست].
گفت: «دوایی هست؟» شیخ گفت: «هست بر ِ من که بگویم، اما تو قبول نکنی». گفت: «قبول کنم که سالهاست تا طالبم». شیخ گفت: «این ساعت برو و موی سر و محاسن باز کن [بتراش] و این جامه که داری بیرون کن و ازاری از گلیم در میان بند و بر سر آن محلــٌت که تو را بهتر بشناسند بنشین و توبره‌ای پر جوز کن و پیش خود بنه، و کودکان جمع کن و بگو که هر که سیلی ای مرا زند، یک جوز بدهم و هر که دو سیلی زند، دو جوز دهم. در شهر می‌گرد تا کودکان سیلی بر گردنت می‌زنند که علاج تو این است»
مرد گفت: «سبحان الله! لا اله الا الله». شیخ گفت: «اگر کافری این کلمه بگوید، مومن شود و تو بدین کلمه کافر شدی». گفت: «چرا؟». شیخ گفت: «از آن که تو در این کلمه که گفتی، تعظیم خود گفتی نه تعظیم حق». مرد گفت: «من این نتوانم کرد، دیگری را فرمای». شیخ گفت: «علاج تو این است و من گفتم که نکنی»
نقل است که گفت: «بار خدایا تا کی میان من و تو، منی و تویی بود؟ منی از میان بردار تا منی ِ من به تو باشد، تا هیچ نباشم» و گفت: «الهی! تا با توام، بیشتر از همه‌ام و تا با خودم، کمتر از همه‌ام».
و گفت: «یا چنان نمای که باشی، یا چنان باش که نمایی»

Friday, July 11, 2008

آنگاه المیترا گفت با ما از مهر سخن بگو

هنگامی که مهر شما را فرا می خواند، از پی اش بروید

اگرچه راهش دشوار و ناهموار است

و چون بالهایش شما را در بر می گیرند وا بدهید

اگر چه شمشیری در میان پرهایش نهفته باشد و شما را زخم برساند

و چون با شما سخن می گوید او را باور کنید

اگر چه صدایش رویاهای شما را بر هم می زند چنان که باد شمال باغ را ویران می کند

مهر چیزی نمی دهد مگر خود را، و چیزی نمی گیرد مگر از خود

مهر تصرف نمی کند و به تصرف در نمی آید

زیرا که مهر بر پایه مهر پایدار است

و گمان نکنید که می توانید مهر را راه ببرید

زیرا مهر اگر شما را سزاوار بشناسد ، شما را راه خواهد برد

خلیل جبران-پیامبر و دیوانه