Wednesday, March 24, 2010

breakaway




می ترسم از سیاهی شب های پر ملال
می ترسم از سپیدی روزان بی امید
می ترسم از سیاه
می ترسم از سپید
می ترسم از نگاه فرومرده در سکوت
می ترسم از سکوت فروخفته در نگاه
می ترسم از سکوت
می ترسم از نگاه
می ترسم ازسپید
می ترسم از سیاه






1 comment:

kOurOsh Asemani said...

حیف نیست
توت تابستان
رویا شود
در انقراض این درخت
حیف نیست
ماهی
دریا را باور کند
در تنگ بلور
حیف نیست
بسته شود
پر پروازی
در کنج قفس
و اگر نیست
چرا
اینچنین ناشادیم
این چنین دلتنگیم