شب
تهی از موسیقی باران
باز
هم بیگانه ای بر در
با
نگاهی سراسر مه گرفته
داستان
از سرزمین دیگری پرسد
دورتر
زین شهر
دورتر
زین کوه و دریاها
در
کدامین خاک آیا
سرزمین
بهتری رسته ست
سرزمین
بهتری کان را
چون
سکوت شبنمی هر لحظه یاد آرند
و
هر شب قصه ای از مهر فروزانش
به
خواب کودکان آرند
باز
هم بیگانه ای بر در...
خسته
از غوغای سنگین دیار ما
راه
گم کرده و لرزان
داستان
از سرزمین دیگری پرسد
"مریم"
No comments:
Post a Comment