رد پا
Tuesday, November 04, 2014
...
Saturday, June 07, 2014
شيار باريكي است
بين جنون و عشق
بين جنون و عقل
عشق زلال
پهلو مي زند به جنون
و در تلالوي آن
جنون مي درخشد
عشق
از بستر عقل
آشفته برمي خيزد
عقل
كاسبكارانه مي خندد
و عشق
در انتظار مرگ مي نشيند
از خاكستر عشق
دوباره جنون مي زايد
همزاد عشق
عشق
موهبت است
جنون مرهم
عشق آغاز
و جنون پايان
پايان بر علت و معلول
بر عقل مداري دنيا
عشق مستي است
و جنون
نيمه تاريك سرزمين عقل
در نيمه تاريك ماه چه مي گذرد؟؟؟
خدايا
خسته ام
مستي جاودان
عطايم كن...
Thursday, June 05, 2014
Tuesday, May 27, 2014
Monday, May 12, 2014
Friday, May 09, 2014
Saturday, June 16, 2012
Monday, May 28, 2012
هوای
کوچه روشن است
من
ماندم تا وقت صحبت نور
تا
وقت بی اندوه بوئيدن بابونه
تا
وقت همين حوالی
...
بوی
باران از همين کوچه ی رو به آسمان رسید
خاک
بوی آسمان گرفت
خواب
سنگين کوچه پرید
و
هوا روشن شد
گوش
کن
...
می شنوی؟ صدای آواز کسی می آید
کسی
که نور را می خواند
نور
را می فهمد
کسی
که قصه دوردست ها و گریه های بلند را می داند
لبریز
لحظه های روشنم
لبریز
واژه های غریب که ندا می دهد
رویاهایت
را بردار باید از آبها گذشت
حالا
دیگر نشانی باران را از چشمان من بگیر
می
گویند نم نم باران سرآغاز اتفاقی از روئيدن یک دریاست
مریم
Thursday, April 08, 2010
به قلم سوگند
خواننده : برای من ناشناس!!
به قلم به زمین به زمان
که زمان گذشته از آن
که تو بشکنی به ستم قلم
که قلم چو آب روان
گذرد ز قید و بند مرزهای جهان
نه سکوت دخمه ها ، نه سموم زخمه ها
دگر ندارد آن توان که کهنه را به جای نو
به ذهن نو گرای ما
پر کند
به قلب روشن و امیدوار ما
مباد روزگارتان دراز
که از فشار ظلمتان
چه رخنه ها ز فتنه ها
که در دیار خسته جان ما
فتاده از روال کج مدارتان
در آرزوی صبح روشنی
من این امید و شوق را
به عشق گنجیان بی شمار بسته ام
به راه اعتدال ملتی
که پیش می رود
هماره پیش می رود
به نام نامی قلم،
به نام نامی سخن،
به نام نامی زمان
هماره پیش می رود
به سوی شهر آشتی
Friday, March 26, 2010
Wednesday, March 24, 2010
AMOR

La luna ya esta cansada
de verme llorar por tu amor
y la noche se ha detenido
para dejarme sufrir mi dolor.
El tiempo no ha logrado
que pueda olvidarme de ti
pues a cada segundo que pasa
yo te llevo muy dentro de mi.
Si tu supieras amor
que en mis noches te recuerdo
que mis días son mas largos
sin tu amor.
Estas presente
en el mas dulce de mis sueños
que mi corazón llora en silencio
por tu adiós.
Y es que como podría sacarte de mi vida
si la vida para mi solo eres tu.
Si tu supieras amor
que en mis noches te recuerdo
que mis días son mas largos
sin tu amor.
Estas presente
en el mas dulce de mis sueños
que mi corazón llora en silencio
por tu adiós.
Y es que como puedes pedirme que te olvide
si cuando te recuerdo me enamoro mas de ti.
Y es que como puedo sacarte de mi vida
si la vida para mi solo eres tu.
دیگر ماه هم خسته شده
از دیدن چشمان گریانم از برای عشق تو
و شب بی پایان می شود
از برای پوشاندن دردهایم
هیج زمانی مرا کافی نیست
تا فراموشت کنم
زیرا در هر لحظه که می گذرد
ترا درون خود می یابم
اگر تو عشق را بدانی
و شبهایی را که در یادم ترا می جویم
و روزهای بی پایان من
بدون عشق تو
تو همیشه حاضری
در میان خوابهای شیرین من
و قلبم که در سکوت می گرید
در غم بدرود تو
چگونه می توانم فراموشت کنم
چرا که زندگی برای من تنها با تو معنا دارد
اگر تو عشق را بدانی
و شبهایی را که در یادم ترا می جویم
و روزهای بی پایان من
بدون عشق تو
تو همیشه حاضری
در میان خوابهای شیرین من
و قلبم که در سکوت می گرید
در غم بدرود تو
چگونه می خواهی فراموشت کنم
که هر لحظه که به یادت می آورم عاشق تر می شوم
چگونه می توانم فراموشت کنم
چرا که زندگی برای من تنها با تو معنا دارد
breakaway
می ترسم از سپیدی روزان بی امید
می ترسم از سیاه
می ترسم از سپید
می ترسم از سکوت فروخفته در نگاه
می ترسم از سکوت
می ترسم از نگاه
می ترسم ازسپید
می ترسم از سیاه